نصیحت نامه
نوشته های خودم
|
||
چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:, :: 12:8 :: نويسنده : سید جعفر راکبیان بودا به دهی سفر کرد .زنی که مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد.بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانهی زن شد .کدخدای دهکده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت :«این زن، هرزه است به خانهی او نروید» بودا به کدخدا گفت :«یکی از دستانت را به من بده» کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان بودا گذاشت . آنگاه بودا گفت : «حالا کف بزن» کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت: « هیچ کس نمیتواند با یک دست کف بزند»بودا لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند . بنابراین مردان و پولهایشان است که از این زن، زنی هرزه ساختهاند . برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش
نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() آرشيو وبلاگ
![]() ![]() پیوندهای روزانه
![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]() |
||
![]() |